استناد
- معیارهای
- چکیده
- 1. مقدمه
اغراق در نقش اعتماد در بخش مالی اقتصاد غیرممکن است. بدون اعتماد، نظام مالی تغییر شکل میدهد و بدون یک سیستم مالی خوب، نمیتوان ثبات کلان اقتصادی و پتانسیل توسعه کشور را تضمین کرد. عدم اعتماد به بانک ها یا بازارهای مالی ممکن است عملکرد سیستم های اقتصاد کلان را به طور کلی و بازارهای مالی به طور خاص تضعیف کند. بحران مالی جهانی، ناتوانی مکاتب کلاسیک در توضیح علل آن با قطعیت بالا، و توسعه فعال نظریه مالی رفتاری، منجر به افزایش مطالعات تجربی در مورد تأثیر عوامل اساسی، از جمله عوامل روانشناختی، بر پویایی اقتصاد کلان شده است. ثبات و توسعه کشور است. انتقاد اصلی چنین مطالعاتی با هدف بررسی ارتباط بین جنبههای مختلف مالی رفتاری، از جمله اعتماد عمومی، اطمینان، خوشبینی، به دشواری کمیسازی مقولههای رفتاری در اقتصاد مربوط میشود. بنابراین، حتی شناسایی علل انحرافات رفتاری بر اساس آمار و دادههای بازار، مشکل رسمی کردن تأثیر آنها بر توسعه بخش مالی یا کل اقتصاد را حل نمیکند.
منابع
- این بررسی از منظر نظری و عملی در بسیاری از موارد برجسته و قابل توجه است. دلیل گنجاندن ابعاد توسعه واسطه گری مالی و سازوکار انتقال سیاست پولی به دلیل توانایی تنظیم کننده های مالی در وادار کردن سیستم مالی به پاسخ مثبت در جهت مکانیسم دفاعی خود در برابر زوال اعتماد فعالان اقتصادی یا انتظارات منفی آنها است. از این رو، کانال های بهره، اعتبار و ارز مکانیسم انتقال سیاست پولی و همچنین سایر ابزارهای سیاست پولی که برای کمک به بهبود بخش مالی است، می توانند برای مقابله با فرسایش بحران اعتماد به ثبات اقتصاد کلان استفاده شوند.
- بقیه این مطالعه به بخش هایی به شرح زیر تقسیم می شود. بخش بعدی پیشینه نظری و فرضیه هایی را برای این مطالعه ارائه می کند. دوم، طرح تحقیق و روش تحلیل مورد بحث قرار می گیرد. این بخش چارچوب روششناختی، جمعآوری دادهها و اندازهگیری سازه، و همچنین مشخصات و شناسایی مدل را تشریح میکند. سوم، تجزیه و تحلیل داده ها و نتایج تجربی مدل های مستقیم و میانجی ارائه شده است. همچنین آزمون مدل مفهومی فرضی را انجام می دهد. بخش آخر نتیجه گیری می کند و دستورالعمل هایی را برای تحقیقات آتی ارائه می دهد.
- 2. پیشینه مفهومی و توسعه فرضیه ها
- تحقیقات قابل توجهی برای درک اینکه چه چیزی ثبات اقتصاد کلان کشور را تعیین می کند، انجام شده است. یکی از رایج ترین مسائل مربوط به سرمایه اجتماعی، منابع فکری، انتظارات و سایر عوامل اجتماعی و روانی تعیین کننده در رشد اقتصادی است (Acedański & Włodarczyk، 2016؛ Golovchanskaya و همکاران، 2018؛ Gros & Roth، 2010؛ Sapienza و 2012،؛ Tonkiss، 2009؛ و غیره).
- Santero و Westerlund (1996) بر اساس مطالعه 11 کشور OECD برای دوره 1979-1995 ، با استفاده از ضرایب همبستگی بین زمان و آزمون علیت گرنجر. روابط علّی نزدیک بین شاخص های اعتماد به نفس مصرف کننده و تجاری و متغیرهای کلیدی اقتصادی: تولید ناخالص داخلی (تولید ناخالص داخلی) ، تولید صنعتی ، سرمایه گذاری واقعی تجارت و مصرف واقعی خصوصی را نشان دهید. شاخص های اعتماد به نفس مصرف کننده و تجاری برای کشورهای مورد مطالعه ، شاخص های مبتنی بر نظرسنجی ، از جمله شاخص های کامپوزیت برای ایالات متحده (شاخص مدیران خرید) ، آلمان و اسپانیا (آب و هوای تجاری برای هر دو کشور) بودند. یک شاخص کلی برای ژاپن (وضعیت تجاری فعلی) و بلژیک (چشم انداز برای کل اقتصاد). روند پیش بینی شده جریان سفارشات برای کانادا و دانمارک ؛و برای بقیه کشورها ، قضاوت در مورد تمایل آینده تولید. با توجه به اعتماد به نفس مصرف کننده ، از یک شاخص کامپوزیت برای همه کشورها استفاده می شود. براساس این تحقیقات ، آنها نتیجه گرفتند که اعتماد به نفس تجارت وضعیت اقتصادی کشور را تعیین می کند و می تواند برای پیش بینی های آینده مورد استفاده قرار گیرد. با این حال ، رابطه نزدیک بین شاخص های اطمینان کسب و کار و وضعیت کلان اقتصادی در سراسر کشورها متفاوت است. همچنین مشخص شده است که شاخص های اعتماد به نفس مصرف کننده به دلیل وابستگی ضعیف تر به جنبش تولید بسیار کمتر از شاخص های اعتماد به نفس تجاری برای تجزیه و تحلیل اقتصادی هستند. به گفته مازورک و میلکووی (2017) ، شاخص اعتماد به نفس مصرف کننده به ترتیب پیش بینی کننده مناسبی از رشد اقتصادی یا رکود اقتصادی است. تحقیقات آنها بر اساس داده های ایالات متحده برای دوره 1960-2015 انجام شده است. برای مدل های VAR مطالعه ، از جمله تست های علیت گرنجر ، به کار گرفته شد.
- متداول است که از مدل های کلان اقتصادی ساختاری برای ساخت مدل ها و پیش بینی های شاخص های کلان اقتصادی استفاده می شود ، که سیستم های عملکردی به هم پیوسته معادلات هستند که بخش های مختلف اقتصاد را توصیف می کنند. چنین مدل هایی می تواند شامل چند صد و حتی هزاران متغیر و معادله باشد که اغلب دارای متغیرهای وابسته به هم هستند. بنابراین ، برای تجزیه و تحلیل توانایی پیش بینی اعتماد به نفس مشاغل برای رشد سرمایه گذاری ، خان و Upadhayaya (2019) از وابستگی های ساختاری استفاده کرده اند و دریافتند که اعتماد به نفس کسب و کار باعث رشد سرمایه گذاری در تجارت ایالات متحده و سرمایه گذاری سازه ها و همچنین تغییرات برونزا در اعتماد به نفس تجارت می شود ، منعکس کننده کوتاه استفاکتورهای غیر بودجه ای زندگی می کردند ، مطابق با دیدگاه "ارواح حیوانات" از سرمایه گذاری.
- تجزیه و تحلیل اتورگر وکتور به عنوان یک شکل ساده از یک مدل ساختاری در نظر گرفته می شود که در آن هر متغیر به مقادیر گذشته خود و تمام متغیرهای دیگر ، از جمله تاخیر ، رگرسیون می کند. Matsusaka و Sbordone (1995) در سال 1995 از این روش پیروی کردند تا ارتباط بین اعتماد به نفس مصرف کننده و نوسانات اقتصادی را بررسی کنند. احساسات مصرف کننده 13 ٪ تا 26 ٪ از کاهش تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده است. اوتاکا (2003) به صورت تجربی تجزیه و تحلیل می کند که آیا اعتماد به نفس مصرف کننده بر توسعه اقتصاد ژاپن با استفاده از اتورهای وکتور تأثیر می گذارد. ثابت شده است که در موارد داده های سه ماهه و ماهانه ، اعتماد به نفس مصرف کننده به طور قابل توجهی بر نوسانات تولید ناخالص داخلی تأثیر می گذارد ، در حالی که ، در مورد داده های سالانه ، تأثیر نمی گذارد. به عبارت دیگر ، اعتماد به نفس مصرف کننده فقط بر نوسانات اقتصادی کوتاه مدت تأثیر می گذارد.
- بررسی ادبیات فوق الذکر تأیید می کند که اعتماد تعیین کننده قابل توجهی از ثبات کلان اقتصادی است و بر رشد اقتصادی تأثیر می گذارد (Błażejowski و همکاران ، 2019 ؛ Bützer et al. ، 2013). بنابراین ، بر اساس تحقیقات قبلی نویسنده (Bilan ، Brychko ، et al. ، 2019) و تکه های تجربی شواهد ذکر شده در ابتدا ، محققان فرضیه زیر را برای بیان ارتباط بحران اعتماد در بخش مالی و کلان اقتصادی تدوین و آزمایش کرده اند. ثبات:
: بحران اعتماد در بخش مالی در حال تغییر رفتار مصرف کننده و سرمایه گذاری عوامل اقتصادی است و به فرایندهای بی ثبات کننده در اقتصاد کشور کمک می کند که منجر به وخیم تر شدن شاخص های ثبات کلان (مدل اثر مستقیم) می شود.
مورد توجه ویژه به مدل سازی ، معادلات ساختاری اثرات مستقیم و غیرمستقیم (میانجیگری) بحران اعتماد در بخش مالی بر ثبات کلان اقتصادی است. بنابراین ، مدل میانجیگری اجازه می دهد تا بررسی کند که چگونه تعمیق بحران اعتماد در بخش مالی اقتصاد یا بهبودی از آن باعث تغییر در یک و/یا چندین واسطه می شود که به نوبه خود منجر به تغییر در ثبات کلان اقتصادی می شود.
توسعه سیستم مالی از منظر واسطه گری مالی نقش تعیین کننده ای در بسیج و توزیع مجدد منابع مالی برای فعالیت های تولیدی دارد و از این طریق به رشد اقتصاد کشور کمک می کند. نقش بانکهای مهم سیستماتیک (بوریاک و همکاران ، 2015) ، عدم تعادل در بخش مالی (واسیلیوا و همکاران ، 2013) ، عواملی که بر ثبات سیستم مالی تأثیر می گذارد (واسیلیوا و همکاران ، 2016) ، عوامل تعیین کننده جایگزینتوسعه امور مالی (Bilan ، Rubanov ، et al. ، 2019) و نقش دانش مالی معیارهای اعتباری در به دست آوردن تأمین اعتبار بدهی (Kljucnikov & Belas ، 2016) مورد مطالعه قرار گرفته است. با این حال ، توسعه نهادی واسطه گری مالی از نزدیک با فرآیندهای بی ثباتی که در بخش مالی اقتصاد به دلیل نوسانات اعتماد به آن رخ می دهد ، مرتبط است. بنابراین ، توسعه واسطه گری مالی در اوکراین در وضعیت تغییر نهادی به ویژه در سالهای اخیر است که به دلیل رفتار غیر منطقی عوامل اقتصادی به دلیل نوسانات ارز ملی و احساسات بدبینانه به دلیل تنش های اطلاعاتی در مورد انحلال است. مؤسسات مالی فردی. علاوه بر این ، اگرچه توسعه واسطه گری مالی تحت تأثیر عدم اعتماد به بخش مالی است ، اما ممکن است از نظر توانایی آن در خنثی سازی یا به حداقل رساندن نوسانات محیط اقتصادی در اوکراین به دلیل بحران اعتماد ، به عنوان یک بافر عمل کند. بنابراین ، بر اساس پیشینه نظری ، فرضیه زیر برای آزمایش گزاره اثر واسطه گر توسعه بخش مالی ارائه شده است:
: بحران اعتماد در بخش مالی تأثیر منفی اما کاهش دهنده بر ثبات کلان اقتصادی منوط به در دسترس بودن بخش مالی توسعه یافته از نظر واسطه گری مالی پیشرفته (اولین مدل اثر واسطه ای) دارد.
3. 1
استفاده از معادلات رگرسیون فردی در تحقیقات اقتصادی نیز دارای محدودیتهایی است که عمدهترین آنها تغییر ناپذیری مطلق سایر استدلالها (عوامل) حتی با تغییر قابل توجه در متغیر دیگر است. با این حال، هر تغییر در یک پدیده یا فرآیند در یک اقتصاد باز به طور مستقیم یا غیرمستقیم کل سیستم صفات به هم پیوسته را تغییر می دهد. در نتیجه، ایجاد یک سیستم معادلات ساختاری در تحقیقات روانشناسی و سایر علوم اجتماعی اهمیت بالایی دارد. مزیت مدلسازی معادلات ساختاری این است که بر خلاف رگرسیونهای چندگانه مرسوم، میتوان سیستمهای پیچیدهای را ساخت، تجسم و آزمایش کرد که هم توسط متغیرهای مشاهدهشده و هم متغیرهای پنهان توصیف میشوند که ساختار داخلی آنها ناشناخته است.
طراحی نمونه و اندازه گیری سازه؛
مشخصات مدل، که در حال توسعه یک مدل مفهومی فرضی، مشخص کردن متغیرهای برونزا و درونزا، ایجاد پیوندها، وابستگیهای اتفاقی و تجسم گرافیکی مدل به منظور انعکاس روابط عملکردی و ساختاری بین سیستمهای شاخص (پدیده) مورد مطالعه است. این مرحله با استفاده از نمودار مسیر پیاده سازی می شود.
شکلگیری مدل در زبان سیستم PATH، پیادهسازی نرمافزار آن به سمت تخمین مدل که شناسایی وابستگیهای رگرسیون چندعاملی بین متغیرهای برونزا و درونزا ثبات اقتصاد کلان، توسعه سیستم مالی، مکانیسم انتقال سیاستهای پولی و بحرانهای اعتماد در بخش مالی کشور است. اقتصاد به منظور انعکاس معادلات ساختاری و ارائه یک تفسیر اقتصادی از آنها.
تست مدل، که بررسی می کند که آیا داده ها با مدل مطابقت دارند یا خیر. تعیین اینکه آیا مدل مورد آزمایش باید پذیرفته یا رد شود، بر اساس شاخصهای برازش است، مانند: به حداقل رساندن تابع اختلاف، حداکثر کسینوس باقیمانده، معیار مدل ثابت تحت ضریب مقیاسپذیری ثابت (ICSF)، معیار مدل ثابت تحت تغییرات مقیاس (ICS)، آماره کای اسکوئر (χ 2)، سطح پی کای دو، میانگین مربعات خطای ریشه استایگر-لیند شاخص برازش تقریبی (اشتایگر-لیند RMSEA)، ریشه میانگین مربع باقیمانده استاندارد شده (RMS Standardized Residual) و غیرهبه عنوان بررسی اینکه باقیمانده های مدل تابع قانون توزیع نرمال هستند.
اصلاح مدل در صورت نیاز به بهبود مدل.
3. 2. جمع آوری داده ها و اندازه گیری سازه
مربوط.
در سالهای اخیر ، ادبیات فزاینده ای در مورد رابطه بین اعتماد به نهادهای مختلف اجتماعی و اقتصادی و شاخص های کلان اقتصادی یا احتمال بحران های مالی و عدم تعادل در بازار مالی وجود داشته است. به منظور تعیین کمیت عوامل ذهنی امور مالی رفتاری مانند اعتماد ، اعتماد به نفس ، احساسات و غیره ، شاخص های مختلف احساسات مصرف کننده و شاخص های اعتماد به نفس اقتصادی مانند نشانگر اعتماد به نفس مصرف کننده ، شاخص اعتماد به نفس تجارت ، شاخص اعتماد مالی مدرسه شیکاگو/Kellogg و مرکز برایشاخص اعتماد ریسک ، بانکی و خدمات مالی و سایر شاخص ها ، که بر اساس نظرسنجی های جامعه شناختی انجام شده از طریق مصاحبه های کتبی ، تلفنی یا شفاهی با پاسخ دهندگان انجام شده است ، در عمل بین المللی بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. با حفظ تعهد به این اصول ، در تلاش برای تعیین کمیت اعتماد بین فردی (گاووروا و همکاران ، 2017) ، از شاخص ادراک فساد بین المللی شفافیت به مقامات به عنوان یک پروکسی استفاده شد (ماسود و همکاران ، 2019). تاکنون ، مطالعات بیشماری که بر اندازه گیری رفتار متمرکز هستند بیشتر از پرسشنامه استفاده می کنند. یعنی یک پرسشنامه واحد اعتماد به دولت را اندازه گیری کرد (çera et al. ، 2019 ؛ Oláh et al. ، 2019 ؛ Stevenson & Wolfers ، 2011) ، اعتماد به دولت الکترونیکی (Ejdys et al. ، 2019) ، اعتماد به خدمات عمومیتحویل (Nor Zaini & Kuppusamy ، 2017). همین رویکرد برای اندازه گیری اعتماد به سازمانها به طور کلی (Oláh و همکاران ، 2017 ، 2019) ، و اعتماد به مدیریت ، اعتماد به همکاران ، اعتماد به فناوری برای مدیریت دانش (Dvorský و همکاران ، 2020 ؛ Smaliukienė و همکاران.، 2017 ؛ Virglerová ، 2018) به طور خاص استفاده شد. بخش عمده ای از تحقیقات قبلی در مورد نقش اعتماد نهادی (بانکی) (بوریاک و همکاران ، 2019 ؛ روث ، 2009 ؛ روت و همکاران ، 2012) به طور کلی ، اعتماد به تجارت بانکی (احمد و همکاران ، 2017) ، مشتریاناعتماد به بانکداری سنتی (Skvarciany & jurevičienė ، 2017) ، اعتماد به بانکداری الکترونیکی (Belás et al. ، 2015 ؛ Vejačka & štofa ، 2017) به ویژه ، یا مجموعه ای از سؤالات رسمی استفاده شده است یا بر اساس پرسشنامه های مختلف تشکیل شده استوادبر این اساس ، کاهش شدید شاخص های اعتماد به نفس/احساسات به عنوان یک بحران اعتماد/فروپاشی اعتماد/بی اعتمادی تلقی می شود. سایر زمینه های تحقیقاتی با هدف مطالعه رفتار مالی (Shkvarchuk & Slav'yuk ، 2019) و اعتماد و چرخه در سیستم مالی انجام شده است (Brychko et al. ، 2019 ؛ Gazda ،
2008) بر اساس ویژگی های مصرف و سرمایه گذاری مصرف کننده. با این حال ، اشکالاتی خاص در ارتباط با استفاده از پرسشنامه یا شاخص های حاصل از آنها وجود دارد. یکی از معایب اصلی حفظ نمونه نماینده است.
H1همانطور که در بالا گفته شد ، به دلیل اعتماد (اعتماد به نفس) شاخص های محدودیت های زیادی دارد ، بنابراین ، به منظور شناسایی بیشترین ویژگی ها و فرضیات آزمایش در مورد ساختار بحران اعتماد در سیستم مالی ، تجزیه و تحلیل عاملی تأیید کننده (CFA) بودکاربردی. تأیید بیشتر اعتبار ساختاری بحران اعتماد مورد استفاده در مطالعه بر اساس شاخص هایی که سیستم مالی کشور را توصیف می کند و بنابراین یک سطح عدم اطمینان مناسب یا بحران اعتماد در آن را تشکیل می دهد. CFA مناسب بودن متغیرهای منتخب را برای نشان دادن متغیر نهفته - بحران اعتماد در بخش مالی تأیید کرد. انتخاب متغیرهای مشاهده شده که بحران اعتماد در بخش مالی را توصیف می کند ، مبتنی بر ادراک فردی-روانی توسط عوامل اقتصادی اخبار منفی در مورد فرآیندهای بی ثباتی در توسعه اقتصادی و مالی دولت بود. این فرضیه با شواهد تجربی تقویت شد که اخبار منفی باعث می شود عوامل اقتصادی برای تغییر ترجیحات خود و یا تصمیم گیری های غیر منطقی سرمایه گذاری کنند (Ulrike & Nagel ، 2011 ؛ Ulrike et al. ، 2011).
با توجه به تجربه منفی جامعه اوکراین در کاهش ارزش پسانداز در نتیجه تورم قابل توجه، فعالان اقتصادی معمولاً حتی کاهش جزئی پول ملی را به عنوان سیگنالی از بیثباتی سیستم مالی این کشور درک میکنند. رسانه های گروهی و صرافی های الکترونیکی با اطلاع رسانی حتی نوسانات جزئی پول ملی، فشار مخربی را بر فعالان اقتصادی وارد کردند. بنابراین، اطلاعات مربوط به کاهش مجدد نرخ ارز ملی در سال 2009 از 5. 05 به 7. 99 گریونا برای یک دلار آمریکا (کاهش ارزش 58. 12 درصد بود) و در سال 2015 به 15. 77 گریونا برای یک دلار (کاهش ارزش 97. 28 درصد عامل اقتصادی بود). برداشت زودهنگام سپرده های پول ملی با تبدیل بیشتر پس انداز hryvnia به ارز خارجی خارج از سیستم مالی. بنابراین میتوان آن را بهعنوان عدم اعتماد به پول ملی و سیستم مالی در کل تلقی کرد. از سال 2014، فهرست بانک هایی که به عنوان مشکل دارترین مؤسسات مالی شناخته شده اند، شروع به گسترش کرده است. برای سالهای 2014-2018، 104 بانک در ابتدا به صورت موقت تحت مدیریت قرار گرفتند و متعاقباً در معرض انحلال قرار گرفتند. بنابراین، اطلاعاتی که در میان رسانههای جمعی درباره «تسویه» سیستم بانکی توزیع شد، باعث خروج سپردههای مدتدار و تقاضای قوی، عمدتاً برای سپردههای کوتاهمدت کوتاهمدت شد که ممکن است نشان دهنده کاهش اعتماد در بخش مالی باشد. بحران اعتماد در نظام مالی و به تبع آن تغییر تقاضای پول همراه با عوامل منحصراً پولی (بانکی) از عوامل غیرپولی شکل می گیرد که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: وضعیت سیاسی کشور،اقتصاد سایه، در دسترس بودن خدمات مالی، سواد مالی، نرخ بیکاری و غیره (Gavurova et al., 2019). شواهد تجربی اخیر نشان میدهد که در نتیجه بحران اقتصادی، این شاخصها هستند که وضعیت واقعی اقتصادی مادی فعالان اقتصادی (اشتغال، سطح امنیت مادی) را برای تعیین اعتماد عمومی سیستمی و همچنین برای نهادهای فردی (مرکزی) مشخص میکنند. بانک، مقامات دولتی). نرخ بیکاری پتانسیل سرمایه گذاری عوامل اقتصادی را شکل می دهد و بر خلاف سایر متغیرهای ذهنی، به وضوح تعریف شده است و در صورت لزوم می تواند بر اندازه آن از طریق عوامل نظارتی مختلف تأثیر بگذارد. بنابراین، نرخ بیکاری خارج از محدوده طبیعی 4٪ تا 5٪ ممکن است نشان دهنده از دست دادن اعتماد باشد.
بنابراین ، بحران اعتماد در سیستم مالی با استفاده از سه خبر منفی (مؤلفه ها) اندازه گیری شد: (1) کاهش ارزش ارز ملی در برابر دلار آمریکا ، (2) تعداد بانکهای اوکراین ، که در مورد آن مجوز بانکی داردتوسط بانک ملی اوکراین و (3) نرخ بیکاری ابطال شده است. تجزیه و تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از آمار برای تأیید اضافی اعتبار ساخت آیتم ها و سازه های مورد استفاده در این مطالعه استفاده شد. از طریق چندین اصلاح ، این ترکیب سه شاخص فوق بود که 79 ٪ از بحران اعتماد در بخش مالی را تشکیل داد.
H2همچنین تعداد زیادی از مطالعات اخیر در مورد ثبات کلان اقتصادی و عوامل تعیین کننده آن وجود دارد (Bilan ، Lyeonov ، et al. ، 2019 ؛ Bilan ، Raišienė ، et al. ، 2019 ؛ Bilan ، Vasilyeva ، Lyeonov ، & Bagmet ، 2019 ؛ Bilan ،Vasilyeva ، Lyolyov ، & Pimonenko ، 2019 ؛ Shvindina ، 2019). این تحقیق این نتیجه گیری را تأیید و تقویت کرد که ثبات کلان اقتصادی و همچنین بحران اعتماد در بخش مالی اقتصاد ، یک پدیده چند بعدی است که ساختار داخلی آن کمی شناخته شده است. بهبود بهره وری تولید ، دستیابی به اشتغال کامل ، حفظ قیمت های پایدار ، دستیابی به تعادل در روابط اقتصادی خارجی ، ثبات اقتصادی کلان کشور و رشد اقتصادی آن را تضمین می کند. بنابراین ، شاخص های ارزیابی ثبات کلان یک کشور می تواند در زمینه های زیر آمار را ارائه دهد: (1) توسعه اقتصادی کلی کشور (تولید ناخالص داخلی ، تولید ناخالص ملی ، سرمایه گذاری ناخالص ، پس انداز ناخالص ، مانده پرداخت و تجارت ، اشتغال و نرخ بیکاری)؛(2) توسعه حوزه مالی و پولی اقتصاد کشور (اندازه عرضه پول و ساختار آن ، تورم ، نرخ ارز ملی ، نرخ تخفیف بانک مرکزی ، کسری بودجه و میزان داخلی و خارجیبدهی).
ثبات اقتصاد کلان با استفاده از تولید ناخالص داخلی سالانه، حجم محصولات صنعتی (کالاها، خدمات) فروخته شده و تراز تجاری اوکراین اندازه گیری شد. توجیه استفاده از تولید ناخالص داخلی به عنوان نماینده بر اساس مطالعات معاصر مشابهی است که تجزیه و تحلیل های بین کشوری مانند Bilan et al.(2018)، کندیوخوف و توارونویچینه (2017)، کولودکو (1993)، Moździerz (2019)، نقش پور (2019)، Remeikiene و همکاران.(2018)، سیمیونسکو و همکاران.(2017)، زمان و درچلیچ (2009). برای ساختار ثبات اقتصاد کلان مطابق با مطالعات قبلی مانند Sadalia و همکاران.(2019)، سانتوسا (2018)، حجم محصولات صنعتی (کالاها، خدمات) فروخته شده به عنوان پروکسی استفاده شد. تراز تجاری یا اجزای آن با موارد استفاده شده در مطالعات قبلی مانند مارسل (2019)، میهوکوا و همکاران مطابقت دارد.(2017)، رحمان (2019). اصلاحات مختلف در مدل مفهومی کلی بر اساس تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که این سه شاخص 72 درصد از ثبات اقتصاد کلان کشور را توصیف میکنند.
H3انتخاب شاخص هایی برای ارزیابی توسعه بخش مالی بر اساس ساختار نهادی آن از منظر واسطه گری مالی انجام شد. توسعه بخش مالی، در توافق با مطالعات قبلی مانند Duhnea و همکاران.(2017)، کارکووسکا و کراوچوک (2019)، لئونوف و همکاران.(2012، 2014)، Skare and Porada-Rochoń (2019)، Skvarciany و همکاران.(2019)، ووکویچ و همکاران.(2017) با استفاده از نسبت دارایی های بانک به تولید ناخالص داخلی، نسبت دارایی های مؤسسات مالی غیربانکی به تولید ناخالص داخلی، نسبت معاملات اوراق بهادار به تولید ناخالص داخلی که اندازه سیستم های مالی و اعتباری بانکی و غیربانکی را مشخص می کند، اندازه گیری شد. به عنوان فعالیت در بازار سهامبه طور کلی، بر اساس تحلیل عاملی تاییدی، شاخص های پیشنهادی به میزان 72 درصد امکان تعیین توسعه بخش مالی در چارچوب واسطه گری مالی در کشور را می دهد.
انتخاب شاخص هایی برای توصیف عملکرد مکانیسم سیاست پولی دولت بر اساس کانال های انتقال آن بود. حجم قابل توجهی از ادبیات داخلی و خارجی در مورد مکانیسمهای انتقال بانکهای مرکزی منتشر شده است (Janus, 2016; Pažický, 2018; Sicheng & Lingzhi, 2017) و همچنین ابزارهای احتیاط کلان برای تنظیم بخش مالی (Vasylyeva et al., 2014). این مطالعات کانالهای زیر را مشخص میکنند: کانال بهره، کانال اعتباری، کانال ارز، کانال انتظار، کانال تورم، کانال قیمت دارایی، و همچنین سایر کانالهای خاص توسعهیافته توسط بانکهای مرکزی با در نظر گرفتن ویژگیهای ملی دولت و توسعه اقتصادی. کشور
H4در فرآیند اجرای مکانیسم انتقال کانال اعتباری ، اثر اقتصادی آینده ابزارهای سیاست پولی که انتظار می رود بر بخش واقعی اقتصاد تأثیر بگذارد و بر این اساس ، ثبات کلان اقتصادی کشور را می توان با برخی از تأخیر زمان مشاهده کرد. تحقیقات کانال اعتباری با شناسایی سیاست پولی انبساط ارائه شده است ، که مستقیماً در پایگاه پولی منعکس می شود ، رشد آن منجر به افزایش نقدینگی بانکهای تجاری و سایر موسسات پولی و گسترش بیشتر عرضه اعتبار می شود (مرحله اولانتقال پولی) ، و بنابراین توسعه فعالیت اقتصادی نهادهای اقتصادی (مرحله دوم انتقال پولی). انتخاب متغیرها برای کانال نرخ بهره مبتنی بر شناسایی تأثیرگذارترین ابزارهای سیاست نرخ بهره NBU در بخش مالی با تغییر نرخ بازار پول کوتاه مدت و متعاقباً منجر به تغییر در اقتصاد واقعی شد. بنابراین ، مبنای تعیین سایر نرخ های رسمی ، تنظیم نرخ تخفیف رسمی بانک ملی منجر به تغییر در نرخ متوسط وزنی در کلیه ابزارهای بازپرداخت و بر این اساس ، تنظیم نرخ بهره در سپرده های ارز و وام های ملی می شود که از توسعه پایدار اطمینان می یابداقتصاد کشور در میان مدت و بلند مدت. با در نظر گرفتن ویژگی های ملی توسعه اوکراین ، یکی از تأثیرگذارترین کانال های مکانیسم انتقال سیاست پولی کانال ارز است. ارتباط استفاده از این کانال به این دلیل است که ارزش ارز ملی منجر به تغییر در صادرات خالص می شود که بخشی از تولید ناخالص داخلی واقعی است. به منظور صاف کردن دامنه و سرعت قابل توجهی از تغییرات در نرخ ارز ملی در برابر ارزهای خارجی و همچنین برای اطمینان از ثبات قیمت ، بانک ملی مداخلات ارزی را با خرید ، فروش یا تبادل ارز خارجی در بازار ارز بین بانکی اعمال می کند. واددر فرآیند مدل سازی ، کانال ارز مکانیسم انتقال با حجم ذخایر طلا و ارزی در مقایسه با سال گذشته نشان داده شده است ، که این نشان دهنده اقدامات بانک ملی برای صاف کردن عملکرد بازار ارز است (مرحله اول) ، و بر این اساس ، به رشد ثبات کلان اقتصادی کشور کمک خواهد کرد.
با توجه به تجزیه و تحلیل عاملی تأییدی ، شاخص های منتخب کانال های بهره ، اعتبار و ارزی تأثیر مکانیسم انتقال سیاست پولی را 91 ٪ توصیف می کند. گسترش کانال های مکانیسم انتقال منجر به توسعه واسطه گری مالی در مرحله اول می شود و در آینده ثبات کلان اقتصادی از طریق جبران (به حداقل رساندن) تأثیر منفی بحران اعتماد در بخش مالی اقتصاد.
بنابراین ، شاخص های اصلی بخش های مهم سیستماتیک مجموعه داده های ورودی را ایجاد می کنند: بحران اعتماد (Trust. crisis. fin. sec.) ، توسعه سیستم مالی از دیدگاه واسطه گری مالی (fin. sec. develop.) ، مکانیسم های انتقال پولیسیاست (trans. mekanism) و ثبات کلان اقتصادی (macroecon. stability). این شاخص ها متغیرهای نهفته (سازه ها) هستند که از مجموعه ای از موارد اندازه گیری تشکیل شده اند (که به عنوان متغیرهای مشاهده شده نیز گفته می شود) ارائه شده در جدول 1.
بحران اعتماد در بخش مالی و ثبات اقتصاد کلان: یک رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری
منابع