تسلط بر نقل قول های چرخه بازار

  • 2021-12-28

Mastering the Market Cycle: Getting the Odds on Your Side

تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار خود توسط هوارد 3551 امتیاز ، 3. 97 امتیاز متوسط ، 317 بررسی

"وارن بافت به ما می گوید ،" هرچه احتیاط كمتری كه دیگران امور خود را انجام می دهند ، احتیاط بیشتری را انجام می دهیم كه باید امور خودمان را انجام دهیم. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

"سه مرحله از یک بازار گاو نر": مرحله اول ، هنگامی که فقط چند نفر غیرمعمول ادراکی معتقدند که همه چیز بهتر خواهد شد ، مرحله دوم ، وقتی بیشتر سرمایه گذاران متوجه می شوند که پیشرفت در واقع اتفاق می افتد و مرحله سوم ، وقتی همه نتیجه می گیرندهمه چیز برای همیشه بهتر می شود. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

"آنچه انسان خردمند در ابتدا انجام می دهد ، احمق در پایان انجام می دهد."- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

"همانطور که قبلاً اشاره کردم ، خطرناک ترین چیز در جهان این عقیده است که هیچ خطری وجود ندارد. با همین نشانه ، ایمن ترین (و پاداش دهنده ترین) زمان خرید معمولاً وقتی همه متقاعد می شوند که هیچ امیدی وجود ندارد. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

وی گفت: "مانند بسیاری از چیزهای دیگر در دنیای سرمایه گذاری که ممکن است بر اساس گواهی و دقت محاکمه شود ، انتظار برای شروع خرید ، نمونه ای عالی از حماقت است. بنابراین اگر هدف قرار دادن پایین اشتباه است ، چه زمانی باید خریداری کنید؟جواب ساده است: وقتی قیمت زیر ارزش ذاتی است. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

"چگونه؟سعی کنید به آینده سفر کنید و به عقب نگاه کنید. در سال 2023 ، آیا فکر می کنید احتمالاً می گویید ، "در سال 2018 ، آرزو می کنم پرخاشگرتر باشم" یا "در سال 2018 ، آرزو می کنم دفاعی تر باشم"؟و آیا امروز چیزی وجود دارد که احتمالاً می خواهید بگویید ، "در سال 2018 ، من شانس یک عمر برای خرید XYZ را از دست دادم؟"آنچه فکر می کنید ممکن است چند سال در جاده بگویید می تواند به شما کمک کند تا امروز چه کاری انجام دهید. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

"شک و تردید و بدبینی مترادف نیستند. شک و تردید خواستار بدبینی است که بیش از حد خوش بینی باشد. اما همچنین در صورت بیش از حد بدبینی ، خوش بینی را خواستار خوش بینی می کند. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

"تاریخ خود را تکرار نمی کند ، اما قافیه می کند."- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

"چند سال پیش ، دوست من جان بروکس این تصویر عالی از تفسیر ناچیز را در محل کار ارائه داد. در اینجا نحوه واکنش سرمایه گذاران به وقایع هنگامی که احساس خوبی نسبت به زندگی دارند (که معمولاً بازار در حال افزایش است) واکنش نشان می دهند: داده های قوی: تقویت اقتصاد - استوک ها داده های ضعیف را جمع می کنند: به احتمال زیاد سهولت داده می شود. بانک های تجمع سهام 4 میلیارد دلار درآمد دارند: شرایط تجاری مطلوب است. Rally Dollar Plunges: عالی برای صادرکنندگان - تجمع دلار استوک ها را تقویت می کنند: برای شرکت هایی که از خارج از کشور خریداری می کنند - استوک های تورم تورم را در معرض دید قرار می دهند: باعث می شود دارایی ها قدردانی کنند. همچنین در جهت مخالف اعمال می شود. هنگامی که روانشناسی منفی است و بازارها مدتی در حال سقوط هستند ، همه چیز قادر به تفسیر منفی است. داده های اقتصادی قوی به نظر می رسد که با افزایش نرخ بهره ، محرک فدرال رزرو را محرک می کند و داده های ضعیف به این معنی است که شرکت ها با پیش بینی درآمد در مشکل روبرو خواهند شد. به عبارت دیگر ، این داده ها یا رویدادها نیست ؛این تفسیر استو این با نوسانات روانشناسی نوسان می کند. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

«با کنار هم قرار دادن همه اینها، نوسانات در نگرش ها و رفتارها ترکیب می شوند تا بازار سهام را به آونگ نهایی تبدیل کنند. در 47 سال کامل تقویمی من در تجارت سرمایه گذاری، که از سال 1970 شروع شد، بازده سالانه S& P 500 از مثبت 37 درصد به منفی 37 درصد رسیده است. با میانگین سال‌های خوب و بد، بازده بلندمدت معمولاً 10٪ یا بیشتر بیان می‌شود. همه از آن اجرای معمولی راضی بوده اند و بیشتر از آن لذت خواهند برد. اما به یاد داشته باشید، یک آونگ در حال چرخش ممکن است «به طور متوسط» در نقطه میانی خود باشد، اما در واقع زمان بسیار کمی را در آنجا صرف می کند. همین امر در مورد عملکرد بازار مالی نیز صادق است. در اینجا یک سوال جالب (و یک مثال خوب) وجود دارد: برای چند سال از 47 سال از سال 1970 تا 2016، بازده سالانه S& P 500 در 2٪ از "عادی" - یعنی بین 8٪ تا 12٪ بوده است؟من انتظار داشتم که پاسخ "نه آنقدرها" باشد، اما از اینکه فهمیدم این فقط سه بار اتفاق افتاده بود شگفت زده شدم! همچنین متوجه شدم که بازدهی بیش از 20 درصد با «عادی» فاصله داشته است - یا بیش از 30 درصد افزایش یا بیش از 10 درصد - بیش از یک چهارم مواقع: 13 از 47 مورد گذشتهسال ها. بنابراین چیزی که می توان با اطمینان کامل در مورد عملکرد بازار سهام گفت این است که میانگین مطمئناً عادی نیست. نوسانات بازار به این بزرگی تقریباً به طور کامل با تغییر شانس شرکت ها، صنایع یا اقتصاد توضیح داده نمی شود. آنها تا حد زیادی به نوسانات خلقی سرمایه گذاران نسبت داده می شوند. در نهایت، زمان‌هایی که بازدهی بسیار زیاد است، در طول سال‌ها به‌طور تصادفی توزیع نمی‌شوند. بلکه به دلیل این واقعیت که نوسانات روانشناختی سرمایه‌گذاران برای مدتی ادامه پیدا می‌کند، آنها خوشه‌بندی شده‌اند - به تعبیر هرب استاین، آنها تمایل دارند تا زمانی که متوقف شوند ادامه دهند. بیشتر آن 13 سال افراطی بالا و پایین، در یک یا دو سال از یک سال دیگر عملکرد شدید مشابهی در همان جهت داشتند.- هاوارد مارکس، تسلط بر چرخه بازار: گرفتن شانس از جانب شما

از موارد فوق نتیجه می گیرد که وقتی سرمایه گذاران احساس می کنند ریسک پایین است، ریسک بالا است. و جبران ریسک درست زمانی که ریسک در حداکثر است به حداقل می رسد (به این معنی که جبران ریسک بیشتر مورد نیاز است). خیلی برای سرمایه گذار منطقی!»- هاوارد مارکز، تسلط بر چرخه بازار: شانس ها را به دست آورید

در Oaktree، ما به شدت این ایده را رد می کنیم که منتظر بمانیم تا پایین شروع به خرید کند. اولا، هیچ راهی برای دانستن اینکه چه زمانی به پایین رسیده است وجود ندارد. هیچ تابلوی نئونی وجود ندارد که روشن شود. پایین تنها پس از گذشت قابل تشخیص است، زیرا به عنوان روز قبل از شروع بهبودی تعریف می شود. طبق تعریف، این را می توان تنها پس از واقعیت شناسایی کرد. و دوم، معمولاً در حین اسلایدهای بازار است که می‌توانید بیشترین مقدار چیزی را که می‌خواهید بخرید، از فروشندگانی که حوله می‌اندازند و در حالی که چاقو گیرها کناره‌ها را در آغوش گرفته‌اند. اما زمانی که لغزش به پایین‌ترین حد خود رسید، طبق تعریف، فروشنده‌های کمی برای فروش باقی می‌مانند، و در طول صعود بعدی، این خریداران هستند که غالب هستند. بنابراین فروش خشک می شود و خریداران بالقوه با رقابت فزاینده ای روبرو می شوند. ما بلافاصله پس از درخواست Lehman برای حمایت از ورشکستگی در اواسط سپتامبر 2008، همانطور که در صفحه 235 توضیح داده شد، شروع به خرید بدهی های مضطرب کردیم، و تا پایان سال ادامه دادیم، زیرا قیمت ها پایین و پایین تر می رفتند. در سه ماهه اول سال 2009، سایر سرمایه گذاران خود را جمع آوری کردند، به ارزش های موجود دست یافتند و مقداری سرمایه برای سرمایه گذاری جمع آوری کردند. اما از آنجایی که فروشندگان با انگیزه شروع به خرید و فروش کردند، برای آنها خیلی دیر شده بود که در اندازه بدون افزایش قیمت، خرید کنند. مانند بسیاری از چیزهای دیگر در دنیای سرمایه گذاری که ممکن است بر اساس اطمینان و دقت امتحان شوند، انتظار برای شروع خرید از پایین نمونه بزرگی از حماقت است. بنابراین اگر هدف قرار دادن قسمت پایین اشتباه است، چه زمانی باید خرید کنید؟پاسخ ساده است: زمانی که قیمت کمتر از ارزش ذاتی است. اگر قیمت به نزول ادامه دهد چه؟بیشتر بخرید، زیرا اکنون احتمالاً یک معامله بزرگتر است. تنها چیزی که برای موفقیت نهایی در این زمینه نیاز دارید، (الف) برآورد ارزش ذاتی، (ب) استحکام عاطفی برای استقامت، و (ج) در نهایت این است که برآورد شما از ارزش درست ثابت شود.- هاوارد مارکس، تسلط بر چرخه بازار: گرفتن شانس از جانب شما

با این حال ، در پایان سال 2008 ، مواد تشکیل دهنده بازیابی جامد بازار وجود داشت. وجوه بیش از حد که تماس های حاشیه ای دریافت کرده بودند یا سرمایه اضافی را افزایش می دادند ، دارایی هایی را برای پرداخت هزینه در صورت لزوم ، یا انحلال می فروختند. وجوه و مدیران سرمایه گذاری که از سرمایه گذاران مایل به عقب نشینی در پایان سال دریافت کرده اند یا "دروازه" را به تعویق انداخته و یا فروش دارایی مورد نیاز برای دیدار با آنها را به پایان رسانده اند. قیمت اوراق بهادار بدهی به جایی رسید که آنها دلالت بر بازده آنقدر زیاد داشتند که فروش غیرقابل تحمل بود و خرید جذاب شد. و در نهایت ، شرکت کنندگان در بازار نشان دادند که وقتی روانشناسی منفی جهانی است و "همه چیز نمی تواند بدتر شود" ، آنها نمی توانند. هنگامی که همه خوش بینی ها به بیرون رانده شده اند و از بین بردن خطر وحشت در همه جا است ، می توان به جایی رسید که قیمت ها نتوانند پایین تر شوند. و هنگامی که قیمت ها در نهایت از پایین آمدن متوقف می شوند ، مردم تمایل به تسکین دارند و بنابراین پتانسیل بازیابی قیمت شروع به ایجاد می کند. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

"من فکر می کنم استفاده از رویکرد سازمان یافته به آنچه من" خطرات دوقلوی "می نامم مفید است. آنچه من در اینجا صحبت می کنم این واقعیت است که سرمایه گذاران باید روزانه با دو منبع خطای احتمالی برخورد کنند. اولین مورد واضح است: خطر از دست دادن پول. مورد دوم کمی ظریف تر است: خطر از دست دادن فرصت. سرمایه گذاران می توانند هر یک را از بین ببرند ، اما انجام این کار آنها را کاملاً در معرض دیگری قرار می دهد. بنابراین بیشتر مردم این دو را متعادل می کنند. موضع عادی یک سرمایه گذار در مورد این دو خطر چیست: به طور مساوی متعادل یا طرفداری از یک یا دیگری؟پاسخ بیشتر به اهداف ، شرایط ، شخصیت و توانایی مقاومت در برابر خطر (و در مورد همان موارد با توجه به مشتری های شخص ، در صورت وجود) بستگی دارد. و جدا از وضعیت عادی خود ، آیا سرمایه گذار باید هر از گاهی تعادل را تغییر دهد؟و اگر چنین است ، چگونه؟من فکر می کنم سرمایه گذاران باید سعی کنند موضع خود را به طور مناسب تنظیم کنند اگر (الف) احساس کنند که بینش لازم را دارند و (ب) مایل به صرف تلاش و تحمل خطر اشتباه هستند. آنها باید این کار را بر اساس جایی که بازار در چرخه خود است انجام دهند. به طور خلاصه ، هنگامی که بازار در چرخه خود زیاد است ، آنها باید بر محدود کردن پتانسیل از دست دادن پول تأکید کنند و هنگامی که بازار در چرخه خود کم است ، باید بر کاهش خطر فرصت گمشده تأکید کنند. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

"مرحله اول ، هنگامی که فقط چند نفر غیرمعمول ادراکی معتقدند که همه چیز بهتر می شود ، مرحله دوم ، وقتی بیشتر سرمایه گذاران متوجه می شوند که پیشرفت در واقع اتفاق می افتد و مرحله سوم ، وقتی همه نتیجه می گیرند همه چیز برای همیشه بهتر می شود."- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

"اگر بازار یک ماشین حساب منضبط از ارزش صرفاً بر اساس اصول شرکت باشد ، قیمت یک امنیت خیلی بیشتر از درآمد فعلی صادرکننده و چشم انداز درآمد در آینده نوسان نخواهد داشت. در حقیقت ، قیمت به طور کلی باید کمتر از درآمد نوسان داشته باشد ، زیرا تغییرات سه ماهه به چهارم درآمدها حتی در دراز مدت نیز خارج می شود و علاوه بر این ، لزوماً منعکس کننده تغییرات واقعی در پتانسیل بلند مدت شرکت نیست. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

وی گفت: "در چرخه های تجاری ، مالی و بازار ، بیشترین زیاده روی در صعود - و واکنش های اجتناب ناپذیر به نزولی ، که تمایل به بیش از حد نیز دارند - نتیجه نوسانات اغراق آمیز آونگ روانشناسی است. بنابراین درک و هوشیاری نسبت به نوسانات بیش از حد ، یک سطح ورود به سطح برای جلوگیری از آسیب از افراط های چرخه ای است و امیدوارم که از آنها سود ببرد. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

وی گفت: "نوسانات خلقی بازارهای اوراق بهادار شبیه به حرکت یک آونگ است. اگرچه نقطه میانی قوس آن به بهترین وجه مکان آونگ "به طور متوسط" را توصیف می کند ، اما در واقع زمان بسیار کمی از وقت خود را در آنجا می گذراند. درعوض ، تقریباً همیشه به سمت یا از افراط قوس آن دور می شود. اما هر زمان که آونگ نزدیک باشد ، اجتناب ناپذیر است ، اجتناب ناپذیر است که دیر یا زود به سمت میانه حرکت کند. در حقیقت ، این حرکت به سمت خود افراطی است که انرژی را برای بازگشت به عقب تأمین می کند. بازارهای سرمایه گذاری همان نوسان مشابه آونگ را ایجاد می کنند: بین سرخوشی و افسردگی ، بین جشن تحولات مثبت و وسواس منفی و در نتیجه بین گران بودن و کم ارزش بودن. این نوسان یکی از قابل اعتمادترین ویژگی های دنیای سرمایه گذاری است و به نظر می رسد روانشناسی سرمایه گذار زمان بیشتری را در افراط و تفریط می گذراند تا در "یک رسانه شاد".- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

"مرحله اول ، هنگامی که فقط چند سرمایه گذار متفکرانه تشخیص می دهند که ، با وجود صعودی غالب ، همه چیز گلگون نخواهد بود ، مرحله دوم ، وقتی بیشتر سرمایه گذاران تشخیص می دهند که همه چیز رو به وخامت است و مرحله سوم ، وقتی همه چیز متقاعد می شودفقط بدتر شوید. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

"اما بیشتر سرمایه گذاران در نهایت کاپیتولاسیون می کنند. آنها به سادگی از عزم مورد نیاز برای نگه داشتن خارج می شوند. هنگامی که دارایی در راه بالا دو برابر یا سه برابر شده است-یا در راه پایین نیمی از نصف شده-بسیاری از مردم احساس احمقانه و اشتباه می کنند و نسبت به کسانی که از آن سود می برند یا از بین رفته اند ، حسادت می کنند ، کهآنها اراده را برای مقاومت بیشتر از دست می دهند. نقل قول مورد علاقه من در مورد این موضوع از چارلز کیندلبرگر است: "هیچ چیز برای بهزیستی و قضاوت شخص نگران کننده نیست که یک دوست ثروتمند شود" (مانیاس ، هراس و تصادفات: تاریخچه بحران های مالی ، 1989). شرکت کنندگان در بازار از پولی که دیگران ساخته اند رنج می برند و آنها را از دست داده اند ، و آنها می ترسند روند (و درد) ادامه یابد. آنها نتیجه می گیرند که پیوستن به گله ، درد را متوقف می کند ، بنابراین آنها تسلیم می شوند. سرانجام آنها دارایی را به خوبی در ظهور آن خریداری می کنند یا پس از آنکه مقدار زیادی از آن کاهش یافته است ، می فروشند. به عبارت دیگر ، آنها پس از عدم انجام کار درست در مرحله اول ، آنها را با انجام آن عمل در مرحله سه ، هنگامی که به یک کار اشتباه تبدیل شده است ، خطای را پیچیده می کنند. این کاپیتولاسیون استاین یک جنبه بسیار مخرب از رفتار سرمایه گذار در طول چرخه است و نمونه ای عالی از خطای ناشی از روانشناسی در بدترین حالت آن است. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

"فقط یک شکل سرمایه گذاری هوشمند وجود دارد ، و این را می فهمد که چیزی ارزش دارد و آن را برای آن قیمت یا کمتر خریداری می کند. شما نمی توانید در صورت عدم تعیین ارزش و اصرار بر قیمت خرید جذاب ، سرمایه گذاری هوشمندانه داشته باشید. هر جنبش سرمایه گذاری که در حدود یک مفهوم غیر از رابطه بین قیمت و ارزش ساخته شده باشد ، غیر منطقی است. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

اقتصاد در حال رشد است و گزارش های اقتصادی مثبت هستند. درآمد شرکت ها در حال افزایش است و انتظارات را شکست می دهد. رسانه ها فقط خبرهای خوب دارند. بازارهای اوراق بهادار تقویت می شوند. سرمایه گذاران به طور فزاینده ای با اعتماد به نفس و خوش بینی رشد می کنند. ریسک به عنوان کمیاب و خوش خیم تلقی می شود. سرمایه گذاران ریسک پذیر بودن را راهی مطمئن برای کسب سود می دانند. حرص انگیز رفتار می کندتقاضا برای فرصت های سرمایه گذاری از عرضه بیشتر است. قیمت دارایی ها فراتر از ارزش ذاتی افزایش می یابد. بازارهای سرمایه کاملاً باز هستند و جمع آوری پول یا رد بدهی را آسان می کند. پیش فرض ها کم هستند. شک و تردید کم و ایمان زیاد است، به این معنی که می توان معاملات مخاطره آمیزی انجام داد. هیچ کس نمی تواند تصور کند که همه چیز اشتباه است. هیچ توسعه مطلوبی بعید به نظر نمی رسد. همه تصور می کنند همه چیز برای همیشه بهتر خواهد شد. سرمایه گذاران احتمال از دست دادن را نادیده می گیرند و فقط نگران از دست دادن فرصت ها هستند، هیچکس نمی تواند دلیلی برای فروش بیاندیشد و هیچ کس مجبور به فروش نیست. تعداد خریداران از فروشندگان بیشتر است. در صورت افت بازار، سرمایه گذاران خوشحال خواهند شد که خرید کنند. قیمت ها به بالاترین حد جدید می رسد. رسانه ها این رویداد هیجان انگیز را جشن می گیرند. سرمایه گذاران سرخوش و بی خیال می شوند. دارندگان امنیت از هوش خود شگفت زده می شوند. شاید بیشتر بخرندکسانی که در حاشیه مانده اند احساس پشیمانی می کنند. بنابراین آنها تسلیم می شوند و خرید می کنند. بازده احتمالی کم (یا منفی) است. ریسک بالاستسرمایه گذاران باید فرصت های از دست رفته را فراموش کنند و فقط نگران از دست دادن پول باشند. اکنون زمان احتیاط است!»- هاوارد مارکز، تسلط بر چرخه بازار: شانس ها را به دست آورید

"اقتصاد در حال کند شدن است. گزارش ها منفی هستند. درآمد شرکت ها صاف یا رو به کاهش است و از پیش بینی ها کم می شود. گزارش رسانه ها فقط اخبار بد است. بازارهای اوراق بهادار تضعیف می شوند. سرمایه گذاران نگران و افسرده می شوند. خطر به عنوان بودن در همه جا دیده می شود. سرمایه گذاران تحمل ریسک را چیزی جز راهی برای از دست دادن پول می دانند. ترس بر روانشناسی سرمایه گذار حاکم است. تقاضا برای اوراق بهادار از عرضه کم است. قیمت دارایی زیر ارزش ذاتی است. بازارهای سرمایه بسته شده اند و صدور اوراق بهادار یا بدهی های تصفیه را دشوار می کند. پیش فرض صعود می کند. شک و تردید زیاد است و ایمان کم است ، به این معنی که فقط معاملات ایمن می تواند انجام شود ، یا شاید اصلاً هیچکدام نباشد. هیچ کس پیشرفت را ممکن نمی داند. هیچ نتیجه ای بیش از حد منفی به نظر نمی رسد. همه تصور می کنند همه چیز برای همیشه بدتر می شود. سرمایه گذاران احتمال از دست دادن فرصت را نادیده می گیرند و فقط در مورد از دست دادن پول نگران هستند. هیچ کس نمی تواند به دلیل خرید فکر کند. فروشندگان از خریداران بیشتر هستند."سعی نکنید یک چاقوی در حال سقوط بگیرید" جای "خرید غوطه وری" را می گیرد. قیمت ها به پایین ترین پایین می رسند. رسانه ها در این روند افسرده کننده تثبیت می شوند. سرمایه گذاران افسرده و وحشت می شوند. دارندگان امنیتی احساس گنگ و سرخورده می کنند. آنها درک می کنند که دلایل سرمایه گذاری آنها را واقعاً درک نکرده اند. کسانی که از خرید (یا اینکه فروخته اند) خودداری می کنند ، احساس اعتبار می کنند و به دلیل درخشش خود جشن گرفته می شوند. کسانی که نگه داشته و با قیمت های افسرده تسلیم می شوند و به فروش می رسند و بیشتر به مارپیچ رو به پایین اضافه می کنند. بازده های آینده نگر ضمنی آسمان است. خطر کم استسرمایه گذاران باید خطر از دست دادن پول را فراموش کنند و فقط در مورد فرصت گمشده نگران باشند. این زمان پرخاشگرانه است! "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

"همانطور که سر جان تمپلتون اظهار داشت ،" خرید وقتی دیگران با عصبانیت می فروشند و می فروشند وقتی دیگران با حریص خرید می کنند ، به بزرگترین استحکام نیاز دارند و بزرگترین پاداش را می پردازند. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

"سرمایه گذار برتر بالغ ، منطقی ، تحلیلی ، عینی و بی تحرک است."- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

زمانی که شرایط مشابه یا تقریباً مشابه دوباره اتفاق می‌افتد، گاهی تنها طی چند سال، نسل جدید، اغلب جوان و همیشه با اعتماد به نفس فوق‌العاده، به عنوان یک کشف خلاقانه در دنیای مالی و اقتصادی بزرگ‌تر، مورد استقبال قرار می‌گیرد. حوزه های کمی از تلاش بشری وجود دارد که در آن تاریخ به اندازه دنیای مالی اهمیت کمی دارد. تجربه گذشته، تا جایی که اصلاً بخشی از حافظه است، به عنوان پناهگاه بدوی کسانی که بصیرت لازم برای قدردانی از شگفتی های باورنکردنی زمان حال را ندارند، نادیده گرفته می شود.(A Short History of Financial Euphoria, 1990)” – هاوارد مارکس، تسلط بر چرخه بازار: گرفتن شانس از جانب شما

سه عنصر برای موفقیت وجود دارد - پرخاشگری، زمان‌بندی و مهارت - و اگر در زمان مناسب پرخاشگری کافی داشته باشید، به مهارت زیادی نیاز ندارید.- هاوارد مارکس، تسلط بر چرخه بازار: گرفتن شانس از جانب شما

از دریچه ادراک انسان، چرخه ها اغلب کمتر از آنچه که هستند متقارن هستند. نوسانات منفی قیمت را "نوسان" و نوسانات مثبت قیمت را "سود" می نامند. بازارهای در حال فروپاشی «هراس فروش» نامیده می‌شوند، در حالی که افزایش‌ها توصیفات خوش‌خیم‌تری دریافت می‌کنند (اما من فکر می‌کنم که ممکن است به بهترین شکل ممکن به عنوان «هراس خرید» دیده شود؛ برای مثال به سهام‌های فناوری در سال 1999 مراجعه کنید). مفسران در مورد «کاپیتولاسیون سرمایه‌گذاران» در پایین چرخه‌های بازار صحبت می‌کنند، در حالی که من تسلیم شدن را در بالا می‌بینم، زمانی که سرمایه‌گذاران محتاط پیش از این دست به دامن می‌زنند و خرید می‌کنند.- هاوارد مارکز، تسلط بر چرخه بازار: شانس ها را به دست آورید

«بیشتر پیش‌بینی‌های اقتصادی شامل برون‌یابی سطوح فعلی و روندهای بلندمدت است. و از آنجایی که اقتصاد معمولاً از آن سطوح و روندها فاصله زیادی ندارد، اکثر پیش‌بینی‌های برون‌یابی درست به نظر می‌رسند. اما این پیش‌بینی‌های برون‌یابی احتمالاً معمولاً به اشتراک گذاشته می‌شوند، که قبلاً در قیمت‌های بازار دارایی‌ها منعکس شده‌اند، و بنابراین عملکرد برتر را تولید نمی‌کنند – حتی زمانی که محقق شوند. میلتون فریدمن، اقتصاددان برنده جایزه نوبل، اینطور بیان می کند: "- هاوارد مارکس، تسلط بر چرخه بازار: گرفتن شانس ها در کنار شما

وی گفت: "بحران مالی جهانی 2007-08 نمایانگر بزرگترین کاهش مالی زندگی من بود و در نتیجه بهترین فرصت برای مشاهده ، تأمل و یادگیری را ارائه می دهد. این صحنه برای وقوع آن توسط تعدادی از تحولات تنظیم شده است. در اینجا یک لیست جزئی وجود دارد: سیاست های دولت از گسترش مالکیت خانه حمایت می کند - این به معنای تعریف افرادی که از لحاظ تاریخی نمی توانند خانه خریداری کنند - در زمانی که قیمت خانه در حال افزایش بود. فدرال رزرو نرخ بهره را پایین آورد و باعث افزایش تقاضا برای ابزارهای با بازده بالاتر مانند اوراق بهادار وام ساختاری/اهرم شده شد. در بین بانکها یک روند رو به رشد وجود داشت تا وام های رهنی را تهیه کنند ، آنها را بسته بندی کنند و آنها را به جلو بفروشند (بر خلاف حفظ آنها). تصمیمات مربوط به وام ، ساختار ، تعیین رتبه های اعتباری و سرمایه گذاری بر اساس برون یابی بدون تردید نرخ پیش فرض وام های تاریخی پایین انجام شد. چهار نکته فوق منجر به افزایش اشتیاق در افزایش وام های رهنی ، با کاهش همراه در استانداردهای وام شد. اوراق بهادار جدید و بدون استفاده از وام مسکن ساخته شده است که وعده بازده بالایی با ریسک کم ، چیزی که در زمان های غیر اسکی جذابیت زیادی دارد. قوانین و مقررات محافظتی آرام بود ، مانند قانون شیشه-استگال (که ایجاد کنگلومرهای مالی را ممنوع کرده است) ، قانون صعود (که مانع از این شد که معامله گران که در برابر سهام از طریق فروش کوتاه بدون توقف شرط بندی کرده اند) وقوانینی که اهرم بانکها را محدود می کند ، اجازه می دهد تا تقریباً سه برابر شود. سرانجام ، رسانه ها مقالاتی را اجرا كردند كه نشان می دهد خطر با ترکیب: فدرال فدرال ، كه می توان در هر زمان كه لاغری اقتصادی ایجاد شود ، محاسبه شود ، این اطمینان را می توان محاسبه كرد كه نقدینگی اضافی به چین برای صادرات و تولیدكنندگان نفتی می شود. هرگز نتوانسته است به بازارهای ما بازیافت نشود ، قیمت دارایی ها را بدست آورید ، و نوآوری های جدید وال استریت ، که ریسک "خرد شده و خرد شده" را بسیار ریز ، آن را به طور گسترده گسترش داده و آن را با کسانی که مناسب برای تحمل آن هستند ، قرار داده است. "- هوارد مارکس ، تسلط بر چرخه بازار: به دست آوردن شانس در کنار شما

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.