آیا تجارت گناه است؟

سبد خرید

جنبه معنوی تجارت: آیا تجارت گناه است؟

آیا تجارت غیراخلاقی است؟آیا این یک گناه است؟آیا اشتباه ریسک کردن اشتباه است؟این سؤالاتی است که برخی از معامله گران هنگام فکر کردن به یک معامله گر یا در اوایل فعالیت تجاری خود - به ویژه آنهایی که با عیسی مسیح شناخته می شوند - با آن روبرو هستند.

آیا تجارت گناهکار است؟من هرگز چنین فکر نکرده ام. با این حال ، من به ده ها مسیحی و کشیش کلیسا کمک کرده ام که با این سؤال مقابله کنند.

من با یک نقل قول مستقیم ازجدید عهدوادکتاب رومیان ، فصل 14 ، آیه 23 می گوید: "اما هرکسی که شک داشته باشد در صورت خوردن محکوم می شود ، زیرا غذا خوردن از ایمان نیست. برایهر چهاز ایمان پیش نمی رود گناه است."

اگر اعتقاد ندارید که تجارت یک کار درست است ، قطعاً نباید این کار را انجام دهید.

با این حال ، اگر تجارت گناهی باشد ، پس عیسی دو بار مقصر است که به شاگردان خود برای مرتکب گناه توصیه می کند. یک نمونه در مثل استعدادها (مثل پوندها) در کتاب متیو ، فصل 25 ، آیات 14-30 یافت می شود و دیگری در یک مثل مشابه در کتاب لوک ، فصل 19 ، آیات 12 یافت می شود-28

در هر حالت ، هر یک از سه خدمتکار در قالب استعدادها به بودجه واگذار می شد تا در حالی که کارفرمای آنها دور بود ، از آنها مراقبت کنند. به بنده ای که بیشترین معامله را برای کارفرمای خود کسب کرده بود ، بیشترین پاداش به دست آورد. بنده ای که با وجوهی که به مراقبت از وی داده شده بود ، به شدت مورد توبیخ و مجازات قرار گرفت و آنچه به او داده شد ، برداشته شد و به بنده ای که بیشترین کسب را برای کارفرمای خود داده بود ، داده شد.

یک استعداد پول بود ، معادل دستمزد 20 سال. به یک بنده 5 استعداد داده شد ، یکی به 2 استعداد داده شد و دیگری فقط 1 استعداد دریافت کرد. آیا می توانید تصور کنید اگر برای کسی کار کرده اید که 100 سال دستمزد به شما داده است تا از آن مراقبت و سرمایه گذاری کند؟بیش از این ، کارفرمای شما ، که یک مرد بسیار ثروتمند است ، کاملاً از شما انتظار داشت که آن پول را رشد دهید.

عیسی در مورد پول زیاد صحبت کرد.

• عیسی بیش از آنچه در مورد بهشت و جهنم انجام داد ، در مورد پول صحبت کرد.
• عیسی بیش از هر چیز به جز پادشاهی خدا در مورد پول صحبت کرد.
• 11 از 39 مثل در مورد پول صحبت می کنند.
• 1 از هر 7 آیه در انجیل لوک در مورد پول صحبت می کند.

پس از آن پول مهم بود ، دقیقاً همانطور که اکنون است.

درس داده شده توسط عیسی بسیار زیاد بود. او انتظار دارد که مسیحیان در هر فعالیت قانونی که در آن شرکت می کنند رشد کنند.

با گفتن این حرف ، من به شما خواهم گفت كه چرا تجارت می كنم ، و چرا سایر مسیحیان با موفقیت تجارت می كنند و آنچه ما انجام می دهیم به همان اندازه خدادادی است مانند هر فعالیت تجاری دیگر.

استدلال دروغین ناشی از عدم درک تجارت واقعاً در مورد تجارت است.

تجارت یک تجارت است و مانند هر مشاغل دیگری خطرات دارد. تجارت ، حتی اگر در جهل انجام شود (این روشی است که بیش از 90 ٪ از معامله گران به آن نزدیک می شوند) هنوز گناه نیست. معاملات فقط در شرایطی اشتباه است که شخصی که این کار را انجام می دهد به جای عاقلانه رفتار احمقانه می کند. حماقت غیر اخلاقی نیست و گناه نیست.

شما باید به تجارت در مورد آنچه که هست - یک تجارت. این هیچ ارتباطی با ارائه خدمات یا ارائه نقدینگی برای دیگران ندارد و همچنین شامل تولید یک محصول نیست. ارائه نقدینگی یا ارائه خدمات ممکن است برای تجارت اتفاقی باشد ، اما آنها هدف اصلی تجارت نیستند.

هدف اصلی برای هر مشاغل ایجاد ارزش است. بسیاری از مردم به اشتباه معتقدند که تجارت ، به همراه هر مشاغل دیگر روی زمین ، هدف اصلی سودآوری را دارد - اما این نادرست است. اگر یک تجارت نتواند ارزش ایجاد کند ، در نهایت شکست خواهد خورد ، یا با شغلی جایگزین می شود که ارزش ایجاد می کند.

بنابراین ، ارزش ایجاد شده توسط تجارت یا سرمایه گذاری چیست؟برای درک ، شما باید متفاوت از روشی که بیشتر اخلاق گرایان فکر می کنند فکر کنید. شما باید از معانی بسیاری از کلمه "ارزش" قدردانی کنید ، که برخی از آنها باطنی هستند.

ارزش: 1. مبلغ ، از کالاها ، خدمات یا پول ، که به عنوان یک معادل عادلانه و مناسب برای چیز دیگری در نظر گرفته می شود. قیمت یا بازده عادلانه.

2. ارزش پولی یا ماده: ارزش نوسان طلا و نقره.

3. ارزش سودمندی یا اهمیت برای دارنده ؛ابزار یا شایستگی: ارزش یک آموزش.

4- یک اصل ، استاندارد یا کیفیتی که ارزشمند یا مطلوب در نظر گرفته می شود: "سخنرانی احضاریه به ارزش های محدودیت و مسئولیت پاتریک بود" (جاناتان آلتر).

5- معنای دقیق یا واردات ، از یک کلمه.

6. ریاضیات: مقدار عددی اختصاص یافته یا محاسبه شده.

7. موسیقی: مدت نسبی یک تن یا استراحت.

8- تاریکی نسبی یا سبکی یک رنگ.

9. زبانشناسی کیفیت صدای یک حرف یا دیفتونگ.

10. یکی از مجموعه ای از مقادیر مشخص: "یک تمبر با ارزش جدید صادر شده است."

احتمالاً معانی حتی بیشتر برای کلمه "مقدار" وجود دارد ، اما ما روی سه مورد اول فوق تمرکز خواهیم کرد.

هنگامی که یک معامله گر تجارت می کند ، اگر مطابق شیوه های تجاری صدا فعالیت کند ، به دنبال قیمت یا بازده عادلانه است.

تجارت در ازای بازده منصفانه ، سرمایه گذاری زمان ، تلاش ، انرژی ، پول و مهارت را سرمایه گذاری می کند.

خبرنامه هفتگی رایگان ، دو کتاب الکترونیکی و موارد دیگر

برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق ، یک شخص برای یادگیری مهارت تجارت (ارزش تحصیلات خود) وقت ، پول و انرژی را صرف می کند. یک معامله گر مشتاق همچنین باید یاد بگیرد که چگونه یک تجارت موفق را اداره کند ، و تمام آنچه در این کار انجام می شود. تجارت شامل کاربرد صحیح دانش (خرد) در موقعیت های بازار است. همچنین درگیر نظم و انضباط و خودکنترلی است. برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق ، خود نظم و خود نظم و کنترل خود را می طلبد و تعداد معدودی هستند که به این موفقیت دست می یابند. این یکی از دشوارترین مشاغل جهان است. اما بعد از گذشت بیش از پنج و نیم دهه در این تجارت ، باید بگویم که تبدیل شدن به یک معامله گر موفق ، شخصیتی را نسبت به هر شغل دیگری که می توانم به آن فکر کنم به خداپرستی نزدیک می کند.

خداوند می گوید که ما در حال انجام کامل شدن هستیم. تجارت بیش از هر چیز دیگری که می توانم به آن فکر کنم ، کمال را انجام می دهد. برای برنده شدن در این تجارت ، شما باید در کاری که انجام می دهید به همان اندازه که هر جراح ماهر باید باشد ، نزدیک باشد ، اگر او قصد دارد شما را باز کند و شما را زنده نگه دارد.

تفاوت بین برنده و از دست دادن اغلب تیغ نازک است. کوچکترین تردید ، کوچکترین تردید ، می تواند تفاوت بین پیروزی و از دست دادن را ایجاد کند.

موفقیت در تجارت تجارت یک معادل عادلانه و مناسب برای چیز دیگری است و "چیز دیگری" مهارت شخص در تجارت است. این مهارت از طریق تجربه آموخته می شود. زنده ماندن از تجربه لازم برای تبدیل شدن به یک معامله گر برنده ، تقریباً همیشه یک تجربه غرق در روده است. در زمان ، تلاش و پول بسیار پرهزینه است. در دهه 1980 کسی (من به یاد نمی آورم چه کسی) با رقم 100000 دلار آموزش ، زمان و ضرر و زیان به دست آورد تا در تجارت تجارت به موفقیت تبدیل شود.

شما به اخلاق تجارت اشاره کردید. تجارت نه اخلاقی است و نه غیراخلاقی. اخلاق به معامله گر بستگی دارد.

معامله گران وجود دارند که بهتر می توانند به قماربازان ناشناس بپیوندند. آنها غیراخلاقی نیستند زیرا تجارت می کنند. آنها به سادگی یک عادت قمار شدید دارند. بیشتر معامله گران با ستاره ها در چشمان خود وارد این تجارت می شوند. جذابیت های غنی از صعود همیشه مکنده ها را به بازارها می آورد. کسانی که با دادن اطلاعات دروغین به مکندها طعمه می زنند ، بدون شک در رفتار خود غیراخلاقی هستند. با این حال ، یک معامله گر ، حتی اگر حرص و آز انگیزه رانندگی او باشد ، غیراخلاقی نیست. حرص و آز به خودی خود غیراخلاقی نیست. حرص و آز احساسات است. در صورت موفقیت این معامله گر ، به زودی از یک معامله گر بیرون می رود.

همین موضوع برای ترس ، خودخواهی ، شک ، نگرانی و هرگونه ضعف عاطفی انسان دیگر صادق است. این نقاط ضعف باید برای موفقیت معامله گر غلبه شود. نتیجه ، درجه بالایی از کمال در معامله گر است که موفق می شود - حداقل در بخش تجاری زندگی خود.

تجارت به معنای ارائه خدمات نیست. تجارت در مورد ایجاد ارزش است. اگر تمام ارزش به دست آمده به معامله گر می رود ، همینطور باشد. با این حال ، همه ارزش ایجاد شده به معامله گر نمی رود. معامله گر آنچه را که پس از کمیسیون ها ، هزینه ها و مالیات ها باقی مانده است ، می گیرد. به طور غیرمستقیم ، تجارت معامله گر از کسانی که از تلاش های وی زندگی می کنند ، سود می برد. ارائه خدمات برای داشتن یک تجارت موفق لازم نیست. همچنین ایجاد یک محصول لازم نیست. یک تجارت فقط می تواند برای تأمین پول برای چیزهای دیگر وجود داشته باشد.

وقتی 19 ساله بودم ، برای یک میلیونر کار کردم. من این حسابداری را برای نمونه کارها اوراق قرضه شهرداری 6 میلیون دلاری وی و سبد سهام 5 میلیون دلاری او تراشه آبی انجام دادم. کل تجارت وی شامل داشتن این دو پرتفوی بود. وی پول بدون مالیات را از اوراق شهرداری خود جمع آوری کرد و سود سهام خود را از سهام تراشه آبی خود جمع کرد. این غیراخلاقی بود؟نه. آیا او خدمات ارائه داد؟نه. آیا او محصولی را ارائه داد؟دوباره ، نه! او از سرمایه گذاری های خود زندگی کرد ، که به هر حال ، او به ارث برد. او از مقداری از پول برای وقف پروژه های مختلف استفاده کرد. او و یک دوست برای موزه شهرستان لس آنجلس پرداخت کردند. وی مبالغ زیادی را به حزب سیاسی مورد علاقه خود و غیره اهدا کرد.

هنگامی که من در دبیرستان بودم ، پدر بهترین دوست من نیز از سرمایه گذاری سهام خود زندگی می کرد ، همانطور که دو آقایان بسیار ثروتمند دیگر که می شناختم. در هر صورت ، هیچ یک از این مردان کار نمی کردند ، چیزی تولید نمی کردند و یا خدمات ارائه نمی دادند. پول آنها برای آنها کار کرد.

آیا شما انکار می کنید که این مردان بازرگان موفقی بودند؟آیا آنها غیراخلاقی بودند؟آیا آنها مرتکب گناه شدند؟

هرگونه درک از تجارت که شامل تنها گرفتن است ، اشتباه است زیرا نمی تواند آنچه را که می توان با برنده ها انجام داد ، در نظر گرفت. من معامله گران را می شناسم که مبالغ زیادی را به دست می آورند ، پولی که از معاملات خود دریافت کرده اند. در وزارتخانه خودم ، من از انواع فعالیت های وزیر ، از جمله خرید یک زمین بسیار گران قیمت برای گسترش یک کلیسای موجود پشتیبانی می کنم ، یک پارکینگ را برای کلیسایی که فقط یک خاک خاکی داشت ، هموار می کند و در حال حاضر یک ساختمان کلیسای جدید را از آن می سازدزمین بالا

آیا یک شخص می تواند صادقانه فکر کند که وقتی من از تجارت سود می برم ، من چیزی نداده ام و فقط گرفته ام؟آیا شخصی می تواند به من بگوید که من وقت خود را نگذاشته ام؟آیا من پول خود را برای یادگیری چگونگی سودآوری از تجارت داده ام؟آیا من ریسک نکرده ام ، که شایسته پرداخت آن هستم؟

یک شرکت بیمه انتظار دارد که هنگام ریسک پذیری ، پرداخت شود ، حتی اگر بیمه شده هرگز جمع نشود. چرا نباید یک معامله گر حق پرداخت ریسک را داشته باشد؟

آیا تجارت صرفاً به خاطر سود است؟آیا نزدیک شدن به اوضاع فقط با سودآوری در ذهن ، بدون آنکه به اندازه فکر دادن به او باشد ، اشتباه است؟

اگر تجارت صرفاً به خاطر سود بر خلاف احساس اخلاق شما باشد. اگر این وجدان شما را آزار می دهد وقتی سود تنها انگیزه شما برای تجارت است ، احتمالاً نباید تجارت کنید ، زیرا برای شما غیر اخلاقی است.

خوشبختانه ، این برای بسیاری از معامله گران اینگونه نیست. آنها تجارت و تجارت خود را به منظور تأمین خانواده های خود ، بازنشستگی ، آموزش فرزندانشان ، برای کمک های خیرخواهانه و کلیسا و غیره انجام می دهند.

عامل خطر تجارت

تجارت یک تجارت است و به عنوان یک تجارت شامل ریسک است. هر مشاغل در جهان ریسک دارد ، نه فقط تجارت. زندگی شامل خطر است. هنگام خواب ریسک می کنید. چه کسی می داند چه اتفاقی می افتد؟یک زمین لرزه ، طوفان ، یک کولاک می تواند شما را بکشد. یک هواپیما می تواند به خانه شما سقوط کند و هنگام خواب شما را بکشد. می توانید در وان خود بکشید و گردن خود را بشکنید.

من مستقیماً می توانم بگویم که ریسک قمار نیست. اگر اینگونه بود ، خدا دروغگو است ، زیرا ما در کتاب مقدس می خوانیم که زمان و شانس برای همه مردان اتفاق می افتد.

بیایید به بخش های دیگر تجارت که ممکن است غیراخلاقی یا گناهکار تلقی شود ، نگاه کنیم.

آیا تجارت هیچ یک از قوانین انسان را خراب می کند؟بدیهی است ، نه! جامعه تجارت را تشویق می کند. حتی برخی از کشورهای کمونیستی به تجارت اجازه می دهند - به عنوان مثال چین و روسیه.

آیا تجارت هیچ یک از قوانین خدا را خراب می کند؟فقط اگر تجارت را قمار می دانید!

من قبلاً نشان داده ام که ریسک اشتباه نیست. در حقیقت ، در شرایط خاص توسط جامعه تشویق می شود زیرا این امر به یک هدف مفید و مطلوب خدمت می کند.

منظور من از این چیست؟

بیایید بیمه عمر را در نظر بگیریم. چرا قمار بیمه عمر نیست؟شما به یک شرکت بیمه می روید و شرط بندی می کنید. شما می گویید "من اکنون به شما پول می پردازم. در صورتی که من قبل از زمان خودم بمیرم ، پول برای مراقبت از هزینه ها وجود خواهد داشت ، و شاید برای مراقبت از خانواده ام کافی باشد. "

شرط شما این است که شما قبل از پرداخت مبلغ بیمه نامه ، خواهید مرد. شرکت بیمه طرف دیگر تجارت شما را می گیرد ، زیرا آنها می دانند که به صورت آماری احتمالاً بلافاصله نخواهید مرد. آنها می دانند که از نظر آماری آنها پول بیشتری را از شما جمع می کنند ، که در صورت سرمایه گذاری در طول سالها ، منجر به پول بیشتر از آنچه که باید پرداخت کنند.

بنابراین ، بیمه در خدمت یک هدف اقتصادی است که برای جامعه سودمند است. پول برای حداقل پرداخت هزینه های شما در دسترس خواهد بود و احتمالاً بیوه و یتیمان را بدون پول برای ادامه زندگی آنها ترک نمی کند. شرکت بیمه در معرض خطر است. آنها خطری را که می خواهید از شر آن خلاص شوید ، می گیرند. همین مورد را می توان در مورد هر نوع بیمه - بهداشت ، خودکار ، خرابی محصول و مسئولیت نیز گفت.

بیایید یک قدم جلوتر برویم و این سؤال را بپرسیم: آیا یک بازیکن پوکر حرفه ای قمارباز است؟من ادعا می کنم که او نیست! چرا او نیست؟به این دلیل است که ، دقیقاً مانند شرکت بیمه ، او شانس برنده شدن را بر اساس کارتهایی که به او داده می شود می داند. او یک تاجر است که خطر را می داند و می داند چگونه ریسک را مدیریت کند - دقیقاً همانطور که شرکت بیمه انجام می دهد.

تجارت اگر توسط شخصی که دانش آگاه است انجام می شود ، خطرات را می داند و قادر به مدیریت ریسک است. اگر شخصی در مورد بازارها تحصیل کند ، که در مورد چگونگی کنترل ریسک ، تحصیل کرده است ، که در نحوه اجرای صحیح یک تجارت تحصیل کرده است ، بیش از هر تجارت دیگری قمار نمی کند.

آیا می توانید در جهان که هیچ خطری ندارد ، نام تجاری کنید؟تلاش كردن! شما یکی را پیدا نمی کنید.

اکنون بیایید به طور خاص به این نتیجه برسیم که اگر می خواستید تجارت کنید چه اشتباهی خواهد بود. جدا از جهل به دلیل عدم آموزش کافی ، فقط یک چیز وجود دارد که می تواند در مورد تجارت غیراخلاقی باشد. خدا می گوید ، "آنچه در شک انجام می شود ، گناه است."

قمار بدون دانش کافی در معرض خطر است. قمار در حال پرش از یک پل است که به این امید که شما روی تخت پرها فرود بیایید ، وقتی واقعیت این است که زیر شما چیزی جز سنگ نیست. قمار یک عمل احمقانه است. تجارت شامل عملکرد توسط بازرگانان تحصیل کرده مناسب است.

طبق اعلام انجمن تجارت کوچک ایالات متحده ، یک در پانزده صد مشاغل کوچک تا پایان پنج سال از زمان شروع کار موفق هستند. اینها شانس وحشتناکی هستند. دلیل بسیاری از شکست ها ، نادیده گرفتن نحوه اداره یک تجارت ، مکان یابی و نحوه مدیریت پول است.

نظر شخصی من ، و آن از بسیاری از مقامات کلیسا این است که اگر تجارت خود را به عنوان یک تجارت انجام دهید ، با استفاده از پول ، مهارت و دانش ، هیچ چیز غیر مسیحی در مورد آن وجود ندارد. این قمار نیست و غیراخلاقی نیست. این یک تجارت است که اگر به درستی اجرا شود ، پاداش می دهد. اگر نمی توانید تجارت را به عنوان یک تجارت مشروع ببینید ، به هر حال تا آنجا که می توانید از آن دور شوید ، می توانید قمار را بدون دانش کافی ریسک کنید. قمار در حال پرش از یک پل است که به این امید که شما روی تخت پرها فرود بیایید ، وقتی واقعیت این است که زیر شما چیزی جز سنگ نیست. قمار یک عمل احمقانه است. تجارت شامل عملکرد توسط بازرگانان تحصیل کرده مناسب است.